سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل تنگی های یک خدادیده ی فراموش کار

بی­حساب می­گویم اخوی؟! (دوشنبه 87/10/9 ساعت 1:29 عصر)

بسم­الله­الرحمن­الرحیم







 بگذاریک­راست بروم سراصل مطلب. اصل مطلب این است که در فجایع غزه – که البته
وظیفه­ی ماست که لااقل درباره­اش بنویسیم – تقصیر ما ازمصرو اردن و سعودی، و حتی
ازرژیم جعلی اسرائیل و دولت ایالات متحده بیش­تراست!

ببین برادرمن! بی­خودی گیر نده به این فرزندان حیض و نفاس. چه توقعی داری
ازکسانی که غیرت ناموسی­شان را داریم می­بینیم؟ ازکسانی که به لژهای فراماسونری­شان،
و به شیطان پرستی­شان مباهات می­کنند؟؟

 

اصلا همین برادران اهل سنت که نه، شاخه­ی نااهل وهابیتشان! قبول کن که تکلیف
شاه­زاده­ی بُزدل اردن و آن مردک مثلا خادم­الحرمین شکم­پرست سعودی و زن­باره­های
اماراتی معلوم است. مصری­های بی­چاره هم که هیچ وقت شعارهیهات مناالذله و انقلابی
سرنداده­اند، داده­اند؟!

فکرمی­کنی تکلیف ملتی که "واولوالأمرمنکم" را ترجمه می­کنند "و
حاکمانتان"، حالا هرکس و ناکسی که می­خواهد باشد، چیست؟!

فکرمی­کنی جماعتی که سرانشان قاسطین­اند و گروه پای کار و با­خیالشان، مارقین،
ازخبرکشیدن خلخال ازپای یک زن یهودی ِ زیرپرچم اسلام که چه عرض کنم، ازدیدن فیلم
تجاوزبه زنان مسلمان فلسطینی و بوسنیایی و عراقی، عَرَق می­کنند؟!

تکلیف آن­ها معلوم است برادر. علی(علیه­السلام) چندین و چند
پیک به­سوی سپاه معاویه فرستاد. و نیزسپاه خوارج. و سپاه پیمان شکنان. برایشان
استدلال آورد. نامه نوشت. انذارکرد. نکرد؟! یک گوشه­ایش را درفیلم میرباقری دیدیم.
دیدیم قاصدان علی را که به­سوی خوارج می­رفتند و اسبانشان پیکرپاره پاره­شان را پس
می­آوردند. علی(علیه­اسلام) بعدش چه کرد؟ هیچ؟! نه! سوگند خورد که اگرزنده بماند –  پس ازماجرای خوارج – فرزندان امیّه را ازمسند
قدرت به­زیربکشد و اگرمی­ماند می­کشید. گفت که ازخوارج بیش از 10 تن باقی نخواهند
گذاشت و نگذاشتند. تکلیف آن­ها معلوم است برادر! "و قاتلوا ائمة­الکفر"!  تکلیف ماست که انگارقرارنیست امضاشود!

من یکی که این­روزها دست­هایم را دائم می­شویم تا شاید خون
نوزادان غزّه، خون زنان عراق، مردم بی دفاع سارایوو، و حتی کودکان پاناما و ویتنام
ازدستم پاک شود! من که می­توانستم عربی و انگلیسی را برای یک­چنین روزی خوب یاد بگیرم
ونگرفتم، من که جمله­ی "تحصیل، نهذیب و ورزش" رهبرم را حتی به
دیواراتاقم قاب نکردم، مقصرم.

بقیه هم همین­طور. آقایان همه پایشان گیراست. آقای میرحسین،
آقای هاشمی، آقای دکترولایتی که 16 سال وزیرخارجه بودند و گمان نکنم بتوانند به­اندازه­ی
16 صفحه، شرح اقداماتشان را برای آزادسازی شیر بیت­المقدس، حاج احمد متوسلیان، و
نیزامام موسی صدر – که البته همه­ی مسلمانان باید دربرنامه­ی یک حکومت انقلابی
اسلامی قرارداشته­باشند – ارائه دهند، آقای خاتمی و عروسک­گردانانی که ایشان را
گرداندند و می­گردانند و وزیرشان، آقای خرازی که بازسازی روابط ایران و مصر،
درزمان ایشان انجام شد، اصلا همین آقایان احمدی­نژاد و متکی،، همه­شان و همه­مان
مقصریم.

ببین برادرمن! نمی­خواهم توی این اوضاع که دارد اززمین و
آسمان، ازرادیوها و سایت­های بیگانه و خودفروخته، و اززبان شخصیت­های مدعی و
غیرمدعی، برعلیه دولت نهم، نقدهای غیرمنصفانه وارد می­شود، من هم بشوم حمّالة­الحطب،
اما دارم می­سوزم که چرا احمدی­نژاد و تیم خارجه­اش که آن­همه خوب شروع کردند، این­قدرزود
بی­خیال شدند و عقب نشستند؟ به من حق بده که انتظارم بیش­ترباشد. لااقل به­حکم "حسنات­الأبرار،
سیئات­المقربین" هم که شده حق بده!!

می­گویم همه­مان مقصریم. شاید پیش ازآن­که لازم باشد
دادگاهی نشکیل شود برای محاکمه­ی شارون مُرده و ایهودباراک زنده­نما، باید یک دادگاهی
بیاید و متولیان فرهنگ و آموزش خودمان را بکشد پای میزمحاکمه!

شاید لازم باشد وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، وزارت آموزش و
پرورش، وزارت علوم و تحقیقات وفناوری، وزارت بهداشت، شورای عالی انقلاب فرهنگی،
سازمان تبلیغات اسلامی، صداوسیما، بنیاد نشرارزش­های دفاع مقدس – ازخیرآن قسمت حفظ
آثارش گذشتیم! – و ده­ها وصدها سازمان و نهاد و اداره­ی فرهنگی وآموزشی، همه­شان
استنتاخ شوند که چرا؟؟ چرا بعداز 30 سال ازانقلاب دوم، این­همه دستگاه مدعی
نتوانستند مشابه شهیدان وزوایی، متوسلیان، دیالمه، تندگویان و دیگران بسازند؟ چرا
ما نه­تنها راه قدس را گم کردیم، که حتی کربلا را بدون اجازه­ی دوستان خیرخواه
یانکی­مان نمی­توانیم ببینیم؟!

باید جواب بدهند و بدهیم. ماهم مقصریم که یک عمر چهارپنج
ساله را دربسیج و جامعه و انجمن­های مستقل و غیرمستقل و فلان وبهمان گذراندیم، و
باید جواب بدهیم. باید جواب بدهیم که چرا دانشجوی امروزما آن­قدرغیرت ندارد که بزند
توی دهان رابطه با انگلیس و مصر و سعودی، و هرکسی که دنبال این روابط ننگ­آوراست؟
یا لااقل ازمسئولانمان خواستاریک حرکت جدی باشد؟

بگذارحرفم را رُک بزنم. شترسواری هم مگردولا دولا می­شود؟ بالاخره
ما یا انقلابی هستیم، یا نیستیم. یا دردوران خمینی کبیر و نائب برحقش نفس می­کشیم،
یا نمی­کشیم. اگرهستیم، پس لطف کنند – و لطف کنیم! –  و ازارزش­های انقلابیمان، که اتفاقا خیلی­هاشان
مهم­ترین ارزش­های انقلاب بوده و هستند، کوتاه نیایند. حتی یک قدم. اگرهم نیستیم،
بیایید لااقل خیال مردم را راحت کنید. بگذارید قطعات هواپیما بهمان بدهند. بگذارید
مسافران بی­چاره­ی دوبی و امریکا و انگلیس و لابد فردا، آنتالیا را این­همه
آزارندهند. بگذارید امریکا و اسرائیل، هرازچندگاهی هوس نکنند برایمان کُری
بخوانند. اصلا همین جزایرسه­گانه­مان و خلیج فارسمان، مال خودمان باشند!  حالا به­درک اگر نهایت کارمان هم شد مثل لیبی،
یا کره­ی شمالی! بی­حساب می­گویم اخوی؟!